بین تابلوهای خانه گربه گیر افتاد و به جای کمک به خواهر و برادر ، یک خروس سخت در کوس و کون خفن دهان گرفت
دختر در اتاق بازی کرد و بین تابلوها صعود کرد ، خانه گربه ای بلندتر از او. گرفتار شدم و نتوانستم تنها بروم. او درخواست کمک کرد ، اما به جای بیرون آوردن همکار فقیر از دام ، مرد شروع به تغذیه کوس و کون خفن با خروس خود کرد. او چارهای جز آشتی سرنوشت برده با زنجیرها نداشت.