چشمانش را باز کرد و جلوی خود دهقانی را دید که با طناب خفن ترین سکس دنیا ضخیم تکان خورد
او بی سر و صدا در رختخواب یک شب خوابید و از اینکه کسی در حال صعود از آن بود ، بیدار شد ، یعنی ژنیکوماستی برای سینه. وحشت زده خفن ترین سکس دنیا ، او با چشمان باز پرید و بینی خود را در اندام خاردار دفن کرد. مرد بی خانمان به سمت او تکیه می کند ، شب را در یک اتاق در کنار خانه می گذراند و شروع به التماس می کند که به دنبال کمک نباشد و با درخواست جلب رضایت او ، چاقو را در گلوی خود قرار داد.