او یک سوراخ سکسهای خفن افتادگی را باز کرد ، و آبهای واژن را به آرامی با زبانش پس انداز کرد
او بی سر و صدا لغزید و شروع به ضربه زدن به یک نقطه نرم در خواب کرد ، اوایل صبح قبل از کار که می خواست پیشانی و مادر عزیز او را ببوسد اما او نتوانست در برابر زیبایی جذاب مقاومت کند. دلم می خواست به موزنك نگاه كنم و شلوارم را به آرامی پایین بیاورم ، باسن را پهن كنم سکسهای خفن و بهم بزنم به طور طبیعی ، او لرزید و از خواب بیدار شد ، سرش را چرخاند و دید که چه کسی این کار را انجام داده است ، و تقریباً یک عمر دچار یک آسیب روانی شد.