این خانم برای فریاد زدن در باغبان بی رحمان بیرون رفت و همه چیز از کنترل خارج شد ، او با همسرش رابطه جنسی داستانهای سکسی خیلی خفن برقرار کرد
این زن هر روز صبح عصبانی می شد و او از شوهرش عبور می کرد که بی سر و صدا روی باغ همسایه نشسته بود که کل باغ جلو و گلهایی که در آن رشد می کند را خرد کرد. او تصمیم گرفت به بیرون برود و تپه را روی مرد بی رحمی پرتاب کند ، اما از شیلنگ تا پوزه دریچه ای آب گرفت. او دوباره سعی کرد فریاد بزند و دیگر فرصت داستانهای سکسی خیلی خفن نداشت دهان خود را باز کند ، زیرا شلنگ آب به صورتش برگشت.