من از محل کار به خانه می آیم ، و یک دوست در سکس سکس خفن حال مالش دادن کلیتوریس روی بالش است و سعی در تقدیر دارد
به محض بازگشت به خانه از محل کار ، من ناله ای از اتاق خواب شنیدم و به آنجا هجوم کردم که نشان از بدترین چیز در ذهن او دارد ، این است که خیانت به دوست پسرش با نوعی چیزهای لعنتی است. با امید ترسناک در را باز کرد و چشمانش را دید که بعد از اتفاقی که سکس سکس خفن برای دوستش افتاده لبخند می زند. او را با لعنت بیدمشک در انتهای یک بالش پر ، گرفتار کرد و سعی کرد تمام شود.