او یک خواب اوکراینی مبدل لز خفن به عنوان فریاد درد از خواب بیدار شد و تمام تختخواب را که در آن خوابید ، به پایان رساند
خوخوشکا کوچک در خواب بود ، در خواب بود و چیزی برای پیش بینی درد ناگهانی که در الاغ اتفاق افتاد وجود ندارد. وقتی چشمان خود را باز کرد ، دید که خروس عجیب و غریب آن را لز خفن با بزاق سوراخ می کند. چشمانش را بلند کرد و به غریبه صورتش نگاه کرد و فهمید که این مرد در آپارتمان بعدی زندگی می کند اما وقتی وارد اتاقش شد فراموش کرد که در را پشت سر خود ببندد ، یک نتیجه گیری ، این سرنوشت است.