زن سکسخارجی خفن بلوند به سختی قدرت کافی برای پوشاندن دهان خود را با دست دارد و در آشپزخانه برادرزاده اش در هوا هجوم می آورد و پدر و مادر می نشیند.
سرانجام سکسخارجی خفن این زن جوان با داماد دخترش آشنا شد و برای اولین بار اوزی ها را در حال زندگی دید و با شنیدن او یاد گرفت که ساز آنها بین پاها تقریباً به اندازه معمول روی زانوهاست. پس از آن ، او در حال غلتیدن و چکه کردن بود ، در حالی که بستگان در حال صرف شام بر روی میز بودند ، وی مرد را به آشپزخانه فراخواند و به کمک احتیاج داشت ، به محض اینکه داخل شد ، فوراً فهمید که زن به چه چیزی احتیاج دارد ، زیرا طاقچه را در مقابل او بالا می برد. او بدون شورت ایستاد و به بیرون پنجره نگاه کرد و در همان لحظه ایستاد که انتها هل داده شد تا اینکه تخمها را ببندد و دهانش را محکم با دستش بست ، تا مبادا خوشحال شود.