داماد همسایه دختر استاد را به درون انبار برد و لعنتی ، روی توده بزرگی سوپر سکس خفن از کمپوست دراز کشید
شوهر همسایه به عنوان داماد در تعطیلات تابستانی استاد مشغول به کار شد ، وی یک دختر داشت سوپر سکس خفن که هنوز روسپی بود ، و او با یک تیم مزرعه گروهی که با پدرش کار می کرد ، کاملاً خوابید ، پس از آن گوشت جوان با یک دایره احاطه نشده بود ، بنابراین او یک لباس خنثی پوشید و مستقیم به سمت پایدار رفت. پسر بچه گاوها را تغذیه می کرد و وقتی وارد پایدار شد ، تاریکی را با نور باورنکردنی روشن کرد و بدون سینه بند از سینه های خود می درخشد. وقتی به سمت او رفتم ، آویزان شدم که می خواست تمام بدن او را به خود جلب کند و بلافاصله یک تکه کمپوست خشک را با یک پتو پوشانده و روی آن گذاشتم ، آن را به آرامی لغزید و کف شب را بیرون کشید ، در حالی که صاحب صدا به خواب می رفت.